loading...
دانستنی ها
امیرحسین بازدید : 467 جمعه 28 مهر 1391 نظرات (0)

ماجرای ملا و شراب فروش!   

سرمایهداری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بودو برای مشتریان مشروب هم سرو می شد .
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحبرستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!

یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق وتوفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.

ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را به جا آوردو بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دلاز خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.

اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید.

صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارتخواست!

ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند!

قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دوجانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت :

نمی دانم چه بگویم سخن هر دو را شنیدم:؟!

یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمانندارند!
وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایماندارد...!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرشما امکانات ومطالب سایت ما چطوربود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 299
  • کل نظرات : 226
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 102
  • باردید دیروز : 135
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 536
  • بازدید ماه : 3,018
  • بازدید سال : 33,843
  • بازدید کلی : 327,789
  • کدهای اختصاصی